گفتا بنشین و قصه گوی از هر باب
-
اندازه متن
+
گفتا بنشین و قصه گوی از هر باب
با سینه آتشین و با چشم پرآب
گفتم دل افسرده چه گوید؟ گفتا
بشنو سخن نگهت گل را ز گلاب
گفتا بنشین و قصه گوی از هر باب
با سینه آتشین و با چشم پرآب
گفتم دل افسرده چه گوید؟ گفتا
بشنو سخن نگهت گل را ز گلاب
باد آمد و روی دشت و گلزار بسوخت در خرمن خندان گل آتش افروخت
میخواست نشان…
دل ندهم از تو روی تا برتابم روئی نه که بی روی تو آسان خوابم
قفلم…

