گفتا دل من رشتهی مهر تو گسست
-
اندازه متن
+
گفتا دل من رشتهی مهر تو گسست
گفتم دل من هم به شکایت پیوست.
خندید و به خیمه گاه خود کشت چراغ
ره بست و به بالینم خاموش نشست.
گفتا دل من رشتهی مهر تو گسست
گفتم دل من هم به شکایت پیوست.
خندید و به خیمه گاه خود کشت چراغ
ره بست و به بالینم خاموش نشست.
تا صبحدمان، در این شب گرم افروخنه ام چراغ، زیراک می خواهم بر کشم به جا تر دیواری در سرای…
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می سپارد جان. یک نفر دارد…

