گفتم ستمت؟ گفت ستم کیش من است
-
اندازه متن
+
گفتم ستمت؟ گفت ستم کیش من است.
گفتم کرمت؟گفت که در ویش من است.
گفتم به چنین خوی مگیر از من جان.
خندید که دیری ست که در پیش من است.
گفتم ستمت؟ گفت ستم کیش من است.
گفتم کرمت؟گفت که در ویش من است.
گفتم به چنین خوی مگیر از من جان.
خندید که دیری ست که در پیش من است.
دل گفت که آن قامت دلجو خوشتر جان گفت دو چشم جادوی او خوشتر
عقل آمد…
گفتا چه کنم ز شکوهی جانسوزت گفتم چه کنم زناوک دلدوزت
دیروز برد نیمی از جان…

