گفتم: نفس تو راحت تن باشد
-
اندازه متن
+
گفتم: نفس تو راحت تن باشد
گفتا: چه کسی راحت بی من باشد؟
گفتم گر از او روزی بگسستی؟ گفت:
باید به خیال روز بستن باشد
گفتم: نفس تو راحت تن باشد
گفتا: چه کسی راحت بی من باشد؟
گفتم گر از او روزی بگسستی؟ گفت:
باید به خیال روز بستن باشد
زردها بیخود قرمز نشدهاند قرمزی رنگ نینداخته است بی خودی بر دیوار. صبح پیدا شده از آن طرف کوه ازاکو…
گفتم غم من؟ گفت چه جانی داری گفتم عشقت؟ گفت جهانی داری.
گفتم همه را دارم،…

