گفتم که به هجران تو تا کی دمساز
-
اندازه متن
+
گفتم که به هجران تو تا کی دمساز
گفتا که کند عشق هجران، آغاز
گفتم چه پریشانم گفتا دهقان
تا جمع کند زهم گیا دارد باز
گفتم که به هجران تو تا کی دمساز
گفتا که کند عشق هجران، آغاز
گفتم چه پریشانم گفتا دهقان
تا جمع کند زهم گیا دارد باز
تجریش، آبان1337 شب همه شب شکسته خواب به چشمم گوش بر زنگ کاروانستم با صداهای نیم زنده ز دور هم…
گفتم: ز چه در رخ گل افروختگیست؟ آیا چه در این بزمش آموختگیست؟
گل این بشنید…

