گفتند که نای را چه جوش است و خروش
-
اندازه متن
+
گفتند که نای را چه جوش است و خروش
نای این بشنید و گفت با خلق خموش
من یک تن بنده باشم از جان شنوا
می گویم هرچه ام کنند اندر گوش
گفتند که نای را چه جوش است و خروش
نای این بشنید و گفت با خلق خموش
من یک تن بنده باشم از جان شنوا
می گویم هرچه ام کنند اندر گوش
آبادی از آتش است گویند و عذاب و آبادم از این دو خواهد آن درخوشاب
با…
گفتم همهام هوای تو. گفت بیا گفتم ولی از جفای تو. گفت بیا
گفتم نه به…