یک خاطر از کار تو آزاد نشد
-
اندازه متن
+
یک خاطر از کار تو آزاد نشد
آزاده ای از حرف تو آباد نشد
بشکستی دلها که مگر شاد شوی
اما دلت از شکست ما شاد نشد
یک خاطر از کار تو آزاد نشد
آزاده ای از حرف تو آباد نشد
بشکستی دلها که مگر شاد شوی
اما دلت از شکست ما شاد نشد
افروخت چراغ خانهام تا به سحر یک لحظه نه برگرفتم از راه نظر
صد قافله بگذشت…
ابر آمد و روی کوه و صحرا بگرفت از دامن دشت تا به دریا بگرفت
دنیای…

