اتوبوس راه افتاد – بخار گس
-
اندازه متن
+
اتوبوس راه افتاد
بخاری گس روی شیشه تار بسته است
ابرها به شکل عنکبوت
وَ ماه صد سال است
در دام عنکبوتها گیر افتاده.
میگذری از شب،
ستارهها
از کوچه،
خانهها
از میدان،
مجسمهها
وَ از جاده که میگذری،
کوهها روی سَرَت آوار میشوند.
انگار ستارهها بزرگتر شدهاند
انگار ستارهها میتوانند
روی سرت خراب شوند.
ای کاش اتوبوسها بال داشتند
میرفتیم بالای هرچه جاده و کوچه
تار را از صورت مهتاب برمیداشتیم
میکشیدیم روی کوهها
تا خراب نشوند
روی سرِ کسی
که در اتوبوس نشسته است
وَ دارد به جایی دور میرود.
پوریا پلیکان