باور کن زخم را
-
اندازه متن
+
باور کن زخم را
وقتی بر تن درخت
شکوفه میدهد
و دهان باز میکند به بلعیدنِ برفها
باور کن زخم را
وقتی بر تن درخت
شکوفه میدهد
و دهان باز میکند به بلعیدنِ برفها
از مرز که میگذرم - همچون زنی باردار - وطنم را زیر پوستم پنهان کردهام اما کدام وطن؟ وطنی که…
همچون جنازهی ببری در حالِ تجزیه کنارت دراز کشیدهام و ضربِ انگشتانت را بر سینهام میشمارم در خانه برف میبارد…

