آکادمی شعر پلیکان

خرمشهر و زخم‌هایی که ادامه دارند

- اندازه متن +

خمپاره خورد بازار شهر
سایه‌بانِ میوه‌فروشی سوراخ شد وُ
آفتاب دارد بچه‌هایم را پلاسیده می¬کند.

تَرکِش راه افتاده در عضلاتِ خیابان
به میدان رسید

خمپاره خورده میدان شهر
مجسمه‌اش را از تکه‌های سُرب ساخته‌اند
وَ این سرباز
هر بار گریه کند
تَرکِش می‌چکد روی زمین
می‌چکد روی زنی
که زیرِ سایه‌اش خوابید
روی پسری
که مَرد شد وُ نفهمید
پدرش مَرد بود یا پسربچه.

تَرکِش خورده خرمشهر
خون می‌چکد از تابلوها و میدان‌هایش
از بازوی مجسمه‌ها
از یادواره‌های جنگ

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×