آکادمی شعر پلیکان

درها محلِ عبورِ ارواح

- اندازه متن +

درها
محلِ عبورِ ارواح

توالت
دهانِ سگی
گیر افتاده در فاضلاب

تخت
تابوتی بدونِ سقف وُ
ملافه را که دیگر
روی هر مُرده‌ای می‌کِشند.

به آینه نگاه کن
دهان اشیا باز مانده است:
_ «ما را نجات بده.»

به آینه نگاه می‌کنم
دهان تصویرم باز مانده است:
_ «مرا نجات بده.»
دستم را دراز می‌کنم
دست‌هایمان به هم می‌رسند
تا به دست‌هایش فکر کنم
ناخن‌هایش از آینه بیرون پریده‌اند وُ
دارند سینه‌ام را می‌خراشند.

به آینه نگاه کنی
انگار به جهان مردگان پا گذاشته‌ای
در شبی
که پدر خانه نیست.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×