درها محلِ عبورِ ارواح
-
اندازه متن
+
درها
محلِ عبورِ ارواح
توالت
دهانِ سگی
گیر افتاده در فاضلاب
تخت
تابوتی بدونِ سقف وُ
ملافه را که دیگر
روی هر مُردهای میکِشند.
به آینه نگاه کن
دهان اشیا باز مانده است:
_ «ما را نجات بده.»
به آینه نگاه میکنم
دهان تصویرم باز مانده است:
_ «مرا نجات بده.»
دستم را دراز میکنم
دستهایمان به هم میرسند
تا به دستهایش فکر کنم
ناخنهایش از آینه بیرون پریدهاند وُ
دارند سینهام را میخراشند.
به آینه نگاه کنی
انگار به جهان مردگان پا گذاشتهای
در شبی
که پدر خانه نیست.
پوریا پلیکان 
