ديشب بدون من کجا آواره بودی؟
-
اندازه متن
+
ديشب بدون من کجا آواره بودی؟
لبخند تو توی کدوم خونه هدر رفت
آرايشت توی کدوم آيينه ماسيد
اندام تُو تو دست کی از غصه سر رفت؟
میرفتی و آیینه با من گریه میکرد
اشکام رو آتیشم مث بنزین میشد
تو قلب هر جاپای تو، کنج اتاقم
یک خاطره مدفون کنار مین میشد
میخنديدی از خندههات آتيش میريخت
میگفتی و حرفای تو جنس تبر بود
من يه پرنده که به عشقت خونه میساخت
تو يه شکارچی که هميشه تو سفر بود
میرفتی و آیینه با من گریه میکرد
از همدیگه پاشیده میشد تار و پودم
پالتوی تنگت پاشد آغوشت رو پوشید
کاش من به جای پالتوی تنگ تو بودم
پوریا پلیکان