آکادمی شعر پلیکان

شب پیش زخمی بودی بر بازویم

- اندازه متن +

شبِ پیش
زخمی بودی بر بازویم
که نمی‌گذاشت به پهلو بخوابم.

اجازه بده دوش بگیرم
می‌دانم که هستی
هر لحظه فشار نیاور
می‌خواهی چه چیز را ثابت کنی؟

اجازه بده لقمه به دهانم برسد
چرا با هر بار خم کردنِ آرنج
از شیرْ روی لب‌هایم رود می‌سازی؟

مثل رود
در تمام زندگی‌ام جریان داشته‌ای
_ «خیلی خب، طعنه نزن
ما با هم برادریم
برادرِ دوقلو!
نه، اصلن من و تو یک نفریم»

به این زودی خوب نخواهی شد
_ «نه
گوش کن
سال‌ها طول می‌کشد
تا زخمی به جای زخم تبدیل شود
مثل واکسنی که پدر و مادر
روی بازوی بچه جا می‌گذارند
مثل واکسنی…»
مثل واکسنی که هنوز
نمی‌گذارد به پهلو بخوابم؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×