آن قصر که با چرخ همیزد پهلو (149)
-
اندازه متن
+
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همیگفت که کوکو کوکو
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همیگفت که کوکو کوکو
ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم
فردا…
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست با لالهرخی اگر تو را فرصت هست
…

