آن قصر که با چرخ همیزد پهلو (149)
-
اندازه متن
+
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همیگفت که کوکو کوکو
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همیگفت که کوکو کوکو
گاویست در آسمان و نامش پروین یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت…
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و…