افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد (62)
-
اندازه متن
+
افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد
وز دستِ اَجَل بسی جگرها خون شد
کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوالِ مسافران دنیا چون شد؟
افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد
وز دستِ اَجَل بسی جگرها خون شد
کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوالِ مسافران دنیا چون شد؟
در گوشِ دلم گفت فلک پنهانی «حکمی که قضا بُود، ز من میدانی؟»
در گردش…
از کوزهگری کوزه خریدم باری آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری
شاهی بودم که…