خیام اگر ز باده مستی خوش باش (116)
-
اندازه متن
+
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
این کوزه چو من عاشقِ زاری بودهست در بندِ سرِ زلفِ نگاری بودهست
این دسته…
عمریست مرا تیره و کاریست نه راست محنت همه افزوده و راحت کم و کاست
…

