خیام اگر ز باده مستی خوش باش (116)
-
اندازه متن
+
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
حکایت 26 : قلم را دانایان مشاطه مُلک خواندهاند و سفیر دل، و سخن تا بیقلم بوَد چون جان بیکالبد…