می لعل مذاب است و صراحی کان است (46)
-
اندازه متن
+
می لعل مذاب است و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است
آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل در او پنهان است
می لعل مذاب است و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است
آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل در او پنهان است
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار و چون باد به دشت
گر می نخوری طعنه مزن مستان را بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره…

