می لعل مذاب است و صراحی کان است (46)
-
اندازه متن
+
می لعل مذاب است و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است
آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل در او پنهان است
می لعل مذاب است و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است
آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل در او پنهان است
حکایت 14 : گویند محمد امین بدان روزگار که امیرالمومنین بود به باغ اندر بر لب حوض نشسته بود، و…
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست با لالهرخی اگر تو را فرصت هست
…