گردون ز زمین هیچ گلی برنارد (85)
-
اندازه متن
+
گردون ز زمین هیچ گلی برنارد
کش نشکند و هم به زمین نسپارد
گر ابر چو آب، خاک را بردارد
تا حشر همه خون عزیزان بارد
گردون ز زمین هیچ گلی برنارد
کش نشکند و هم به زمین نسپارد
گر ابر چو آب، خاک را بردارد
تا حشر همه خون عزیزان بارد
این کهنه رباط را که عالم نام است وآرامگه ابلق صبح و شام است
بزمیست…
این قافلهٔ عمر عجب میگذرد دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان…

