گر دست دهد ز مغز گندم، نانی (175)
-
اندازه متن
+
گر دست دهد ز مغز گندم، نانی
وز مِی دو منی ز گوسفندی، رانی
با لالهرخی و گوشهٔ بستانی
عیشی بود آن، نه حد هر سلطانی
گر دست دهد ز مغز گندم، نانی
وز مِی دو منی ز گوسفندی، رانی
با لالهرخی و گوشهٔ بستانی
عیشی بود آن، نه حد هر سلطانی
حکایت 12 : گویند اسکندر رومی پیش از انک گرد جهان بگشت خوابهای گوناگون میدید که همه راه بدان میبرد…
من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از غم رسوایی و مستی نخورم
من…

