آمد آمد آنکه نرفت او هرگز (926)
-
اندازه متن
+
آمد آمد آنکه نرفت او هرگز
بیرون نبد آن آب از این جو هرگز
او نافهٔ مشک و ما همه بوی وئیم
از نافه شنیدهای جدا بو هرگز
آمد آمد آنکه نرفت او هرگز
بیرون نبد آن آب از این جو هرگز
او نافهٔ مشک و ما همه بوی وئیم
از نافه شنیدهای جدا بو هرگز
ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشهای نشستی
ای زنده کننده هر دلی…
گفت یزدان مر نبی را در…

