آمد بر من خیال جانان ز پگه (1592)
-
اندازه متن
+
آمد بر من خیال جانان ز پگه
در کف قدح باده که بستان ز پگه
درکش این جام تا به پایان ز پگه
سرمست درآ میان مستان ز پگه
آمد بر من خیال جانان ز پگه
در کف قدح باده که بستان ز پگه
درکش این جام تا به پایان ز پگه
سرمست درآ میان مستان ز پگه
من اگر نالم اگر عذر آرم پنبه در گوش کند دلدارم
هر جفایی که کند می…
برو ای دل به سوی دلبر من بدان خورشید شرق و شمع روشن
مرو هر سو…

