آنکس که بروی خواب او رشک پریست (142)
-
اندازه متن
+
آنکس که بروی خواب او رشک پریست
آمد سحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست
آنکس که بروی خواب او رشک پریست
آمد سحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست
خواهی بستان حلقهٔ مستان بنگر خواهی سر خر به خودپرستان بنگر
اکنون سر خر نیز به…
برقی که ز میغ آن جهان روی نمود چون سوختهای نیست کرا دارد سود
از هر…

