آن تازه تنی که در بلای تو بود (462)
-
اندازه متن
+
آن تازه تنی که در بلای تو بود
آغشته به خون کربلای تو بود
یارب که چه کار دارد و کارستان
آن بیکاری که از برای تو بود
آن تازه تنی که در بلای تو بود
آغشته به خون کربلای تو بود
یارب که چه کار دارد و کارستان
آن بیکاری که از برای تو بود
زان بادهٔ صوفی بود از جام، مجرد کز غایت مستی ز کفش جام بیفتد
در حالت…

