آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا (2)
-
اندازه متن
+
آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا
وان نقش تو از آب منی نیست بیا
در خشم مکن تو خویشتن را پنهان
کان حسن تو پنهان شدنی نیست بیا
آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا
وان نقش تو از آب منی نیست بیا
در خشم مکن تو خویشتن را پنهان
کان حسن تو پنهان شدنی نیست بیا
ای شکران ای شکران کان شکر دارم از او پندپذیرنده نیم شور و شرر دارم از او
بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد خوشتر از جان چه بود؟ از سر آن برخیزد
…

