آن کان نبات و تنگ شکر نامد (487)
-
اندازه متن
+
آن کان نبات و تنگ شکر نامد
وان آب حیات بحر گوهر نامد
گفتم بروم به عشوه دمها دهمش
چون راست بدیدمش دمم برنامد
آن کان نبات و تنگ شکر نامد
وان آب حیات بحر گوهر نامد
گفتم بروم به عشوه دمها دهمش
چون راست بدیدمش دمم برنامد
ما رخت وجود بر عدم بربندیم بر هستی نیست مزور خندیم
بازی بازی طنابها بگسستیم تا…
گفتم که کجا بود مها خانهٔ تو گفتا که دل خراب مستانهٔ تو
من خورشیدم درون…