آن کان نبات و تنگ شکر نامد (487)
-
اندازه متن
+
آن کان نبات و تنگ شکر نامد
وان آب حیات بحر گوهر نامد
گفتم بروم به عشوه دمها دهمش
چون راست بدیدمش دمم برنامد
آن کان نبات و تنگ شکر نامد
وان آب حیات بحر گوهر نامد
گفتم بروم به عشوه دمها دهمش
چون راست بدیدمش دمم برنامد
گفتی شکار گیرم رفتی شکار گشتی گفتی قرار یابم خود بیقرار گشتی
خضرت چرا نخوانم کآب…

