آن کس که نساخت با لقای یاران (1382)
-
اندازه متن
+
آن کس که نساخت با لقای یاران
افتاد به مکر دزد و تهدید عوان
میگفت و همی گریست و انگشت گزان
فریاد من از خوی بد و بار گران
آن کس که نساخت با لقای یاران
افتاد به مکر دزد و تهدید عوان
میگفت و همی گریست و انگشت گزان
فریاد من از خوی بد و بار گران
خنک آن کس که چو ما شد همگی لطف و رضا شد ز جفا رست و ز غصه…
فازن…

