از آتش سودای توام تابی بود (511)
-
اندازه متن
+
از آتش سودای توام تابی بود
در جوی دل از صحبت تو آبی بود
آن آب سراب بود و آن آتش برف
بگذشت کنون قصه مگر خوابی بود
از آتش سودای توام تابی بود
در جوی دل از صحبت تو آبی بود
آن آب سراب بود و آن آتش برف
بگذشت کنون قصه مگر خوابی بود
چون جوشش خنب عشق دیدم ز تو من چون می به قوام خود رسیدم ز تو من
گرچه نشنید آن…

