از تاب تو نی یار و عدو میماند (516)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۵/۲۱
-
اندازه متن
+
از تاب تو نی یار و عدو میماند
در بزم تو نی رطل سبو میماند
جانا گیرم که خونم آشامیدی
آخر به لب شهد تو بو میماند
ساقی من خیزد بیگفت من (2105)
ساقی من خیزد بیگفت من آرد آن باده وافر ثمن
حاجت نبود که بگویم بیار بشنود…
مولانا 
