از روی تو من همیشه گلشن بودم (1131)
-
اندازه متن
+
از روی تو من همیشه گلشن بودم
وز دیدن تو دو دیده روشن بودم
من میگفتم چشم بد از روی تو دور
جانا مگر آن چشم بدت من بودم
از روی تو من همیشه گلشن بودم
وز دیدن تو دو دیده روشن بودم
من میگفتم چشم بد از روی تو دور
جانا مگر آن چشم بدت من بودم
هر روز به نو برآید آن دلبر مست با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست
گر بستانم قرابهٔ…
همهچیز را تا نجویی نیابی، جز این دوست را، تا نیابی نجویی. طلبِ آدمی آن باشد که چیزی نایافته طلب…

