افتاده مرا عجب شکاری چکنم (1141)
-
اندازه متن
+
افتاده مرا عجب شکاری چکنم
واندر سرم افکنده خماری چکنم
سالوسم و زاهدم ولیکن در راه
گر بوسه دهد مرا نگاری چکنم
افتاده مرا عجب شکاری چکنم
واندر سرم افکنده خماری چکنم
سالوسم و زاهدم ولیکن در راه
گر بوسه دهد مرا نگاری چکنم
عشق تو آورد قدح پر ز بلاها گفتم می مینخورم پیش تو شاها
داد می معرفتش…
آه که دلم برد غمزههای نگاری شیر شگرف آمد و ضعیف شکاری
هیچ دلی چون نبود…

