این نیست ره وصل که پنداشتهای (1777)
-
اندازه متن
+
این نیست ره وصل که پنداشتهای
این نیست جهان جان که بگذاشتهای
آن چشمه که خضر خورد از او آب حیات
اندر ره تست لیکن انباشتهای
این نیست ره وصل که پنداشتهای
این نیست جهان جان که بگذاشتهای
آن چشمه که خضر خورد از او آب حیات
اندر ره تست لیکن انباشتهای
فرست بادهٔ جان را به رسم دلداری بدان نشان که مرا بینشان همیداری
بدان نشان که…
شادی شادی و ای حریفان شادی زان سوسن آزاد هزار آزادی
میگفت که دادی عاشقی من…