آکادمی پلیکان

این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی (2793)

- اندازه متن +

این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی
یادآوردی جهان را ز آنک در سر داشتی

زلف کفر و روی ایمان را چرا درساختی
ز آنک قصد مؤمن و ترسا و کافر داشتی

جان همی‌تابید از نور جلالت موج موج
ز آنک تو در بحر جان دریا و گوهر داشتی

پیش حیرتگاه عشقت جمله شیران در طلب
بس که لرزیدند و افتادند و تو برداشتی

هم تو جان را گاه مسکین و اسیر انداختی
هم تواش سلطان و شاهنشاه و سنجر داشتی

صد هزاران را میان آب دریا سوختی
صد هزاران را میان آتشی تر داشتی

در یکی جسم طلسم آدمی اندر نهان
ای بسی خورشید و ماه و چرخ و اختر داشتی

در چنین جسم چو تابوتی میان خون و خاک
این شهید روح را هر لحظه خوشتر داشتی

آفتابا پیش تو هر ذره‌ای کو شکر کرد
مر دهان شکر او را پر ز شکر داشتی

از نمک‌های حیاتت این وجود مرده را
تازه و خوش بو چو ورد و مشک و عنبر داشتی

شمس تبریزی ز عشقت من همه زر می‌زنم
ز آنک تو بالا و پست عشق پرزر داشتی

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×