ای آتش بخت سوی گردون رفتی (1689)
-
اندازه متن
+
ای آتش بخت سوی گردون رفتی
وی آب حیات سوی جیحون رفتی
با تو گفتم که بیدلم من بیدل
بیدل اکنون شدم که بیرون رفتی
ای آتش بخت سوی گردون رفتی
وی آب حیات سوی جیحون رفتی
با تو گفتم که بیدلم من بیدل
بیدل اکنون شدم که بیرون رفتی
ای روترش به پیشم بد گفتهای مرا پس مردار بوی دارد دایم دهان کرکس
آن گفته…
در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو جان چاکر آن کسی که شد چاکر تو
انگشت…

