ای آنکه رخت چو آتش افروختهای (1772)
-
اندازه متن
+
ای آنکه رخت چو آتش افروختهای
تا کی سوزی که صد رهم سوختهای
گوئی به رخم چشم بردوختهای
نی نی، تو مرا چنین نیاموختهای
ای آنکه رخت چو آتش افروختهای
تا کی سوزی که صد رهم سوختهای
گوئی به رخم چشم بردوختهای
نی نی، تو مرا چنین نیاموختهای
در دل نگذشت کز دلم بگذاری یا رخت فتاده در گلم بگذاری
بسیار زدم لاف تو…
در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما محومان کن تا رهد هر دو جهان از ننگ ما
…

