ای آنکه طبیب دردهای مائی (1698)
-
اندازه متن
+
ای آنکه طبیب دردهای مائی
این درد ز حد رفت چه میفرمائی
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم تا تو رخی ننمائی
ای آنکه طبیب دردهای مائی
این درد ز حد رفت چه میفرمائی
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم تا تو رخی ننمائی
به تن این جا به باطن در چه کاری شکاری میکنی یا تو شکاری
کز او…
من نیز چو تو عاقل و هشیار بدم بر جملهٔ عاشقان به انکار بدم
دیوانه و…

