ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا (14)
-
اندازه متن
+
ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا
بیرون تو برگ و باغ زرد است بیا
عالم بیتو غبار و گرد است بیا
این مجلس عیش بیتو سرد است بیا
ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا
بیرون تو برگ و باغ زرد است بیا
عالم بیتو غبار و گرد است بیا
این مجلس عیش بیتو سرد است بیا
با شیر رو به شانگی آوردمان دیوانگی افزودمان بیگانگی با هر بت یکدانگی
از بادهٔ شبهای…
امروز سماع است و مدام است و سقایی گردان شده بر جمع قدحهای عطایی
فرمان سقی…