ای جمله جهان بروی خوبت نگران (1399)
-
اندازه متن
+
ای جمله جهان بروی خوبت نگران
جان مردان ز عشق تو جامه دران
با این همه نزدیک همه پرهنران
دیوانگی تو به ز عقل دگران
ای جمله جهان بروی خوبت نگران
جان مردان ز عشق تو جامه دران
با این همه نزدیک همه پرهنران
دیوانگی تو به ز عقل دگران
روی تو جان جانست از جان نهان مدارش آنچ از جهان فزونست اندر جهان درآرش
ای…
آن دل که به یاد خود صبورش کردی نزدیکتر تو شد چو دورش کردی
در ساغر…

