آکادمی شعر پلیکان

ای دلبر بی‌صورت صورتگر ساده (2331)

- اندازه متن +

ای دلبر بی‌صورت صورتگر ساده
وی ساغر پرفتنه به عشاق بداده

از گفتن اسرار دهان را تو ببسته
و آن در که نمی‌گویم در سینه گشاده

تا پرده برانداخت جمال تو نهانی
دل در سر ساقی شد و سر در سر باده

صبحی که همی‌راند خیال تو سواره
جان‌های مقدس عدد ریگ پیاده

و آن‌ها که به تسبیح بر افلاک بنامند
تسبیح گسستند و گرو کرده سجاده

جان طاقت رخسار تو بی‌پرده ندارد
وز هر چه بگوییم جمال تو زیاده

چون اشتر مست است مرا جان ز پی تو
بر گردن اشتر تن من بسته قلاده

شمس الحق تبریز دلم حامله توست
کی بینم فرزند بر اقبال تو زاده

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×