ای ماه اگرچه روشن و پرنوری (1754)
-
اندازه متن
+
ای ماه اگرچه روشن و پرنوری
از روشنی روی بت من دوری
وی نرگس اگرچه تازه و مخموری
رو چشم بتم ندیدهای معذوری
ای ماه اگرچه روشن و پرنوری
از روشنی روی بت من دوری
وی نرگس اگرچه تازه و مخموری
رو چشم بتم ندیدهای معذوری
از آتش سودای توام تابی بود در جوی دل از صحبت تو آبی بود
آن آب…
آن یکی میخورد نان فخفره گفت سایل چون بدین استت شره