ای نفس عجب که با دلم همنفسی (1761)
-
اندازه متن
+
ای نفس عجب که با دلم همنفسی
من بندهٔ آن صبح که خندان برسی
ای در دل شب چو روز آخر چه کسی
هم شحنه و دزد و خواجه و هم عسسی
ای نفس عجب که با دلم همنفسی
من بندهٔ آن صبح که خندان برسی
ای در دل شب چو روز آخر چه کسی
هم شحنه و دزد و خواجه و هم عسسی
آن ماه همیتابد بر چرخ و زمین یا نی خود نیست به جز آن مه این هست چنین…
دی از تو چنان بدم که گل در بستان امروز چنانم و چنانتر ز چنان
من…

