بگذشت سوار غیب و گردی برخاست (249)
-
اندازه متن
+
بگذشت سوار غیب و گردی برخاست
او رفت ز جای و گرد او هم برخاست
تو راست نگر نظر مکن از چپ و راست
گردش اینجا و مرد در دار بقاست
بگذشت سوار غیب و گردی برخاست
او رفت ز جای و گرد او هم برخاست
تو راست نگر نظر مکن از چپ و راست
گردش اینجا و مرد در دار بقاست
این عشق کمالست و کمالست و کمال وین نفس خیالست خیالست و خیال
این عشق جلالست…
تا چند بهر زه چون غباری گردم گه بر سر که گه سوی غاری گردم
تا…

