بیتو جانا قرار نتوانم کرد (591)
-
اندازه متن
+
بیتو جانا قرار نتوانم کرد
احسان ترا شمار نتوانم کرد
گر بر تن من شود زبان هر موئی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
بیتو جانا قرار نتوانم کرد
احسان ترا شمار نتوانم کرد
گر بر تن من شود زبان هر موئی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
امشب شب آن نیست که از خانه روند از یار یگانه سوی بیگانه روند
امشب شب…
ما باده ز یار دلفروز آوردیم ما آتش عشق سینهسوز آوردیم
تا دور ابد جهان نبیند…

