تا روی تو دیدم از جهان سیر شدم (1194)
-
اندازه متن
+
تا روی تو دیدم از جهان سیر شدم
روباه بدم ز فر تو شیر شدم
ای پای نهاده بر سر خلق ز کبر
این نیز بیندیش که سر زیر شدم
تا روی تو دیدم از جهان سیر شدم
روباه بدم ز فر تو شیر شدم
ای پای نهاده بر سر خلق ز کبر
این نیز بیندیش که سر زیر شدم
رویت بینم، بدر من آن را دانم وانجا که توی، صدر من آن را دانم
وانشب…
درویشان را عار بود محتشمی واندر دلشان بار بود محتشمی
اندر ره دوست فقر مطلق خوشتر…

