تا عاشق آن روی پریزاد شوی (1816)
-
اندازه متن
+
تا عاشق آن روی پریزاد شوی
وانگه هردم چو خاک برباد شوی
دانم که در آتشی و بگذاشتمت
باشد که در این واقعه استاد شوی
تا عاشق آن روی پریزاد شوی
وانگه هردم چو خاک برباد شوی
دانم که در آتشی و بگذاشتمت
باشد که در این واقعه استاد شوی
پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات میرسد آب سیاه درمرو کآب حیات میرسد
نوبت عشق…
روی نیکت بد کند من نیک را بر بد نهم عاشقی بس پختهام این ننگ را بر خود…

