تا هشیاری به طعم مستی نرسی (1817)
-
اندازه متن
+
تا هشیاری به طعم مستی نرسی
تا تن ندهی به جان پرستی نرسی
تا در غم عشق دوست چون آتش و آب
از خود نشوی نیست به هستی نرسی
تا هشیاری به طعم مستی نرسی
تا تن ندهی به جان پرستی نرسی
تا در غم عشق دوست چون آتش و آب
از خود نشوی نیست به هستی نرسی
ای دام هزار فتنه و طراری یارب تو چه فتنهها که در سر داری
ای آب…
پس خلیفه ساخت صاحبسینهای تا…