در بادیهٔ عشق تو کردم سفری (1852)
-
اندازه متن
+
در بادیهٔ عشق تو کردم سفری
تا بو که بیایم ز وصالت خبری
در هر منزل که مینهادم قدمی
افکنده تنی دیدم و افتاده سری
در بادیهٔ عشق تو کردم سفری
تا بو که بیایم ز وصالت خبری
در هر منزل که مینهادم قدمی
افکنده تنی دیدم و افتاده سری
سر از بهر هوس باید چو خالی گشت سر چه بود چو جان بهر نظر باشد روان بینظر…
آن کیست آن آن کیست آن کاو سینه را غمگین کند چون پیش او زاری کنی تلخ تو…

