در آتش خویش چون دمی جوش کنم (1215)
-
اندازه متن
+
در آتش خویش چون دمی جوش کنم
خواهم که دمی ترا فراموش کنم
گیرم جانی که عقل بیهوش کند
در جام درآئی و ترا نوش کنم
در آتش خویش چون دمی جوش کنم
خواهم که دمی ترا فراموش کنم
گیرم جانی که عقل بیهوش کند
در جام درآئی و ترا نوش کنم
گر آبت بر جگر بودی دل تو پس چه کاره ستی تنت گر آن چنان بودی که گفتی…

