در باغ شدم صبوح و گل میچیدم (1216)
-
اندازه متن
+
در باغ شدم صبوح و گل میچیدم
وز دیدن باغبان همی ترسیدم
شیرین سخنی ز باغبان بشنیدم
گل را چه محل که باغ را بخشیدم
در باغ شدم صبوح و گل میچیدم
وز دیدن باغبان همی ترسیدم
شیرین سخنی ز باغبان بشنیدم
گل را چه محل که باغ را بخشیدم
در خواب مهی دوش روانم دیده است با روی و لبی که روشنایی دیده است
یا…
زهی بزم خداوندی زهی میهای شاهانه زهی یغما که میآرد شه قفجاق ترکانه
دلم آهن همیخاید…

