در سلسلهات هر آنکه پا بست شود (665)
-
اندازه متن
+
در سلسلهات هر آنکه پا بست شود
گر فانی و گر نیست بود هست شود
میفرمائی که بیخود و مست مشو
ناچار هر آنکه میخورد مست شود
در سلسلهات هر آنکه پا بست شود
گر فانی و گر نیست بود هست شود
میفرمائی که بیخود و مست مشو
ناچار هر آنکه میخورد مست شود
انجیرفروش را چه بهتر انجیرفروشی ای برادر
سرمست زییم مست میریم هم مست دوان دوان به…
بیا دل بر دل پردرد من نه بیا رخ بر رخان زرد من نه
توی خورشید…