سودای توام در جنون میزد دوش (1040)
-
اندازه متن
+
سودای توام در جنون میزد دوش
دریای دو چشم موج خون میزد دوش
تا نیم شبی خیل خیالت برسید
ورنی جانم خیمه برون میزد دوش
سودای توام در جنون میزد دوش
دریای دو چشم موج خون میزد دوش
تا نیم شبی خیل خیالت برسید
ورنی جانم خیمه برون میزد دوش
خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد در مرگ برخورنده ابدا فراز گردد
چو نظر…
خواهم گردی که از هوای تو رسد باشد که به دیده خاک پای تو رسد
جانم…